انتظار
سلام عزیزم . امروز من با بابایی ات در مورد اومدن تو صحبت کردم ولی بابایی باید یه ماموریت خارج از کشور بره و معلوم نیست چند ماه دیگه . میگه نمیخوام تو رو تو اون موقعیت تنها بزارم و به مامانی میگه صبور باشه تا به وقتش.
خدایا یعنی میشه زودی نینیمون بیاد پیشمون؟ یعنی میشه یه روزی بیاد و این مطلب و بخونه و به مامانش بگه دیدی مامانی من چقدر زودتر از چیزی که فکر میکردی اومدم پیشت تا دیگه تنها نباشی.
خدایا ... خدای من .....
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی